حسِ آشنا

اینجا برای چشمانِ توست...

حسِ آشنا

اینجا برای چشمانِ توست...

به عشقت
خو چنان کردم
که خواهم از خدا هر دم
که سرکش تر شود این شعله و

در جانم آویزد ...

#سیمین_بهبهانی

بایگانی

خیالِ خوش..

يكشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۲۵ ق.ظ

توی تصوراتم،

همیشه یه نیمه شب رو تصور کردم ،

که ساعت از ۱۲ گذشته...

نشستی و من

با دوتا فنجون #شکلاتِ_داغ

میام کنارت...

همونجور که موهای بلندمو دست میکشی 

دستات رو باز میکنی تا منو به خودت نزدیک تر کنی،

لبخند میزنی.. منو به خودت میچسبونی...

دراز میکشم

سرمو میزارم روی پات و با چشمهای بسته،

از سالهایی میگم که چقدر بهمون سخت گذشت..

وتو

از سالهایی میگی.. که چقدر قراره خوشبخت بشیم...

:)

  • Farzande Bahar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی